ناقوس بیداری

مقالات و مطالب نوشته ها ی خودم

ناقوس بیداری

مقالات و مطالب نوشته ها ی خودم

همواره از دیدن بیعدالتی و ظلم و تبعیض در جامعه و همچنین از دیدن کج فهمی ها و جهل و ناآگاهی متاثر میشدم .دراین وبلاگ تلاش خواهم کرد به حقایق مهجور مانده و واقعیتهایی که سعی در پنهان نگاهداشتن آنها دارند بپردازم و امیدوارم کمکی به درک حقیقت کرده باشم .

آخرین مطالب
  • ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۵
    دنیا

نمائی از واقعیت و حقیقت زندگی (قسمت اول)

يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۲:۴۷ ق.ظ
آنچه در ادامه میخوانید چکیده ای است از پرسش وپاسخ و گفتگوی بنده با پیر و مرشد خود .اگر شما نیز مانند من تشنه ی حقیقت هستید این گفتگو حتما به شما کمک شایانی در یافتن حقیقت خواهد کرد.
☆☆☆☆☆☆☆☆
☆استاد معنا ومفهوم عرفان چیست ؟ 
*ای سالک حقیقت جو ،بدان که عرفان دراصطلاح عبارت است ازمعرفت قلبی که از طریق کشف و شهود ونه بحث و استدلال حاصل میشود وآنرا علم وجدانی هم مینامند و کسی راکه واجد شرائط عرفان است عارف میگویند .
☆استاد آیا میتوانید در مورد عارف قدری بیشتر توضیح دهید .عارف کیست ؟
*حتما .عارف کسی است که ضمیر خود رااز توجه به غیر حق بازداشته ومتوجه عالم قدس کرده است .در واقع عارف عاشقی است که محو تماشای جمال محبوب است و همه چیز راجلوه ی زیبای او میداند .
☆استاد عارف مشغول چه کاری است ؟
-عارف مشغول زندگی در مسیر کمال است 
☆-و زندگی در مسیر کمال به چه معناست ؟
- زندگی در مسیر کمال حکایت یک سفر است .سفری که انسان ازخود به سوی خدا میکند . سفری به وادی کمال و معرفت و عشق و عرفان .مقصد هم در این سفر رسیدن به خداست .
☆-استاد این سفر چه مراحلی دارد ؟
 این سفر چهار مرحله دارد که عبارتند از 
-سفر از خودبسوی خالق
-سفر در خود خالق 
-سفر ازخالق بسوی خلق منتها همراه باخالق 
-سفر در میان خلق باحق 
☆استاد تفاوت عارف با دیگر انسانها در چیست ؟
برخلاف آنچه آغلب تصور دارند عارف کسی نیست که عزلت گزیده و درگوشه ای مشغول عبادت است یا کسی نیست که روی آب راه میرود و طی الارض میکند .
عارف شبیه همه ی انسانهاست و تنها یک تفاوت با دیگران دارد .
تفاوت عارف بادیگران دراین است که عارف مرگ را تنها واقعیت درخور تعمق میداند .تفاوت عارف در نوع نگاهش به مرگ است .او در زندگی دغدغه ای جز رویا روئی بامرگ خویش ندارد مرگی که میداند بی شک به سراغش میآید و از آنجا که میداند مرگ پایان کار اونیست بلکه شروعی است که خود پایانی نخواهد داشت و میداند که باید پاسخگوی رفتار و گفتار خویش باشد آنهم در مقابل خدائی که البته روبرو شدن با او آسان نیست .
ازاین رو همواره مرگ رابه یاد دارد وبخود اجازه ی گناه و اشتباه نمیدهد چراکه معتقد است شاید فرصتی برای جبران نباشد .عارف هر روز پاسخهایش را مرور میکند تا مطمئن شود در روز قیامت پاسخی  خواهد داشت .
☆استاد چرا عارف اینقدر به مرگ اهمیت میدهد ؟
هراس او هراسی واقعی است .وقتی دربالای سراو بهشت را به زیباترین شکل تزئین کرده اند و در زیر پایش جهنم قرار دارد در حالیکه نمیداند اهل کدامیک است آیا ترس او منطقی و معقول نیست ؟
عارف به درک حقیقت نائل گشته و واقعیت زندگی را میداند .لذا ارزشها را بر اساس معیاری درست انتخاب میکند و اولویت ها را نیز به درستی انتخاب میکند .در واقع او ارزش واقعی هرچیزی را میداند پس طبیعی است که مرگ برای او اینقدر اهمیت پیدا کند .
☆استاد بنظر شما ارزشمندترین دارائی انسان در دنیا چیست ؟
بی شک زمان ارزشمندترین دارایی هرانسان است که بازگشتی هم ندارد.زمان گنجی است که کمتر کسی به ارزش واقعی آن توجه میکند و زمانی ارزش آن را میفهمند که دیگر فرصتی ندارند .
☆استاد یک عارف چگونه زندگی میکند ؟
برای عارف پرداختن به زندگی روزمره به معنای ازدست دادن زمان بی بازگشت است او میداند شب که به بستر میرود یک روز به لحظه ی مرگی که در انتظار اوست نزدیکتر میشود.
برای او دارائی معنائی ندارد و میداند که مرگ خط بطلانی است برروی همه ی چیزهائی که ماآنهارا دارائی خود بحساب میآوریم .
عارفان معتقدند (بمیرید پیش ازآنکه شما رابمیرانند) واین بدان معناست که قبل ازاینکه بارسیدن اجل این رشته به تقدیر گسسته شود باید از تعلقات دنیوی رها شد .
عارفی گفته :صم عن الدنیا و افطر فی الاخره 
یعنی از دنیا روزه بگیر و در آخرت افطار کن.
در روزگاری که انسانها مانند کبوترانی درقفسهای زرین دلخوش به آب ودانه اند عارف مانند عقابی با بالهای عشق و معرفت در آسمان پرواز میکند .
عارفان اهل محاسبه ی نفسند .هرگز دروغ نمیگویند .هرگز خلف وعده نمیکنند .در مورد هیچکس قضاوت نمیکنند .به هیچکس طمع ندارند و حاجاتشان رافقط از خدا طلب میکنند.برترین اعمال نزد آنان مخالفت باهوای نفس است .
خوشبختی وسعادت برای آنان هدفی در پایان یک مسیر نیست بلکه خود مسیر است .
آنها هر روز را هدیه ی خداوند بخود و نحوه ی زندگیشان را هدیه ی خود به خدا میدانند .
وجود عارف عشق مطلق است عشق به همه ی انسانها وحتی عشق به سنگ و چوب و آب و صحرا .دروجود عارف هیچگونه گلایه و شکایت نیست او حاکم بر اندیشه ها و لحظه های خوداست و اجازه نمیدهد شرائط نامطلوب لحظات زندگیش راخراب کند .
☆ استاد چگونه میتوانیم بهتر حقیقت مرگ رابفهمیم 
برای پاسخ به این پرسش سوالی میپرسم و از تو میخواهم جواب بدهی .
☆بله استاد در خدمتم بپرسید ؟
-تصور کن که خدای ناکرده دچار یک بیماری سخت شده ای و پزشک پس از انجام معاینات و بررسی دقیق به تو میگوید حداکثر تایکسال دیگر زنده خواهی بود . در این فرصت یکساله  چگونه زندگی میکنی؟
☆استاد البته یکسال زمان زیادی نیست .احتمالا کارهای غیر ضروری را حذف میکنم و دیگر دچار روزمره گی و بی حوصلگی نخواهم شد .از گناهان دوری میکنم و بیشتر به عبادت و استغفار مشغول میشوم و سعی میکنم کارهای ناتمام را تمام کنم .
احسنت .حال تصور کن زمان باقیمانده برای تو تنها یکماه است .دراین یکماه چگونه زندگی میکنی؟
☆استاد یکماه زمان کوتاهی است و باچشم برهم زدنی میگذرد . احتمالا درشبانه روز حداکثردوساعت میخوابیدم .مادیات برایم بی ارزش میشدند .تلاشی برای کسب درآمد نمیکردم .تا میتوانستم دخترم را بغل میکردم و او را بوسه باران میکردم .حلالیت میگرفتم .شبها را تاصبح به عبادت و راز و نیاز میپرداختم و آماده ی مرگ میشدم .
*انشاالله عمری طولانی داشته باشی .حالا تصور کن فرصتت یک روز است .چکار میکردی ؟
☆استاد حتی تصورش هم سخت است .یک روز یعنی ۲۴ ساعت و هرساعت معادل ۶۰دقیقه است .بعبارتی میشود۱۴۴۰ دقیقه .بایدازهمه ی دقایق و تک تک  ثانیه ها ی باقیمانده به بهترین شکل ممکن استفاده کنم .حالا فهمیدم که چرا گفتید زمان ارزشمندترین دارائی هرانسان است .در این زمان کوتاه فقط عزیزانم را درآغوش میگرفتم وعاشقانه ترین حرفها را نثار آنان میکردم .و ساعاتی راهم به راز ونیاز باخدا میپرداختم .
 اما چرا این سوالها را از تو پرسیدم ؟
اگر انسانها دچار غفلت و خودفریبی نمشدند و نگاهشان به زندگی نگاهی واقعی بود  هر روز برایشان حکم همان روزی راداشت که از زندگیشان باقیمانده است .اما انسانها طوری رفتار میکنند و میاندیشند که گوئی مرگ اصلا در قاموسشان وجود ندارد
پایان قسمت اول .
این مطلب ادامه دارد .لطفا اگر در مورد آنچه  نقل کردم نظری دارید مطرح نمائید و اگر در مورد این مطالب پرسشی داشتید بپرسید باکمال میل پاسخ خواهم داد




۹۷/۱۱/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی